سوم: حتی ازدواجهای ما نیز تماماً بر اساس انتخاب یا عشق و عاشقی نیست؛ چنان چه همه طلاقها به خاطر خیانت و فساد و فحشا و ... نمیباشد و تجردها نیز همیشه به علت نبودن کفو یا خواستگار نیست، چه رسد نسبت به اهل عصمت علیهمالسلام که شرایط بسیار ویژهای داشتند و البته از روی حکمت، ضرورت، اجبار و ... ازدواج میکردند و نه از روی هوس.
کثرت فرزندان امام موسی بن جعفر علیهالسلام:
اختلاف یا حتی تضادهای فاحش در اقوال تاریخی راجع به تعداد فرزندان پسر و دختر ایشان، حاکی از آن است که همه اقوال صحیح نمیباشد؛ اگر به اقوال توجه شود، مشاهده میشود که گاهی نام، کنیه و لقب یک فرزند، به عنوان سه فرزند جداگانه بیان شده است. وقتی برخی 27، برخی 37 و حتی برخی 59 فرزند بیان میدارند، معلوم میشود که بسیاری بر اقوال غیر مستند و ناموثق استناد کردهاند. اما در هر حال تردیدی نیست که تعداد فرزندان ایشان زیاد بوده است.
اما، ایشان تمام عمر را در زندان نبودهاند که پرسیده شود پس چگونه این تعداد فرزند داشتهاند؟ بلکه در بین حبسها، مدت زمانهایی نیز آزاد بودهاند، اما تحت کنترل شدید. به همین دلیل شاهدیم که اغلب ازدواجهای ایشان به صورت ازدواج موقت یا ازدواج با کنیزان صورت میپذیرفته است. البته باید توجه داشته باشیم که کثرت فرزندان ایشان نیز بر اساس همان حکمت میباشد. چنان چه ابن صباغ میگوید: برای هر یك از فرزندان امام كاظم علیه السلام، فضیلتی مشهور است. (حيات الامام الكاظم - عليه السلام - به نقل از الفصول المهمه، ص 256).
دختران امام موسی کاظم علیهالسلام:
برای دختران آن حضرت نیز مانند پسرانشان، تعداد متفاوتی ذکر شده است و همین نشان میدهد که تمامی آنان و تاریخچه زندگی آنان کاملاً و دقیقاً شناخته شده نمیباشند. اما در میان این دختران، چهار دختر کریمه، از همه مشهورتر میباشند که نام همه را "فاطمه" گذاشتهاند، چنان چه امام حسین علیهالسلام، همه فرزندان پسر را "علی" نامیدند. این چهار دختر عبارتند از:
1- فاطمه كبری، ملقب به حضرت معصومه علیهاالسلام كه در قم مدفون است.
2- فاطمه صغری، ملقب به (بیبی هیبت) كه در مدخل شهر باكو، در آذربایجان شوروی مدفون است.
3- فاطمه وسطی، ملقب به (ستی فاطمه) كه در اصفهان مدفون است.
4- فاطمه اخری، مشور به(خواهر امام) كه در رشت مدفون است
*- دقت کنیم که تمامی دختران فاضله و مشهور ایشان (همچون پسرانشان مشهور ایشان که به امامزادگان مشهور هستند) در ایران مدفون میباشند. حتی باکو آن موقع در محدوده ایران بود. همین امر از سویی حاکی از شرایط اختناق آن دوران و از سویی دیگر حاکی از رسالتها و مأموریتها آنان در این مهاجرتهای میباشد.
چرا ازدواج نکردند؟
*- در میان مورخین فقط یعقوبی نوشته است که امام (ع) دستور داده بودند که ازدواج نکنند و البته این نقل، نه با عقل انطباق دارد و نه با وحی و نه با سیره و سنت اهل عصمت علیهمالسلام که عین وحی و عقل است.
*- تنها وصیت قطعی و مستند امام موسی کاظم علیه السلام در مورد ازدواج دخترانشان مبنی بر این است که پس از من (به عنوان پدر)، مادران یا برادران آنها، عموها یا سلاطین و ...، حق ندارند آنها را به ازدواج کسی در بیاورند، مگر با اجازهی امام علی بن موسی بن الرضا علیهالسلام. یعنی تأکید و تصریح کردند که جانشین من ایشان است و قیم اولادم نیز امام بعدی است و نه دیگران.
*- ازدواج همیشه به دلیل خواستگار مناسب صورت نمیگیرد که دلیل عدم ازدواج نیز همیشه نبود یا کمبود خواستگار مناسب باشد. لذا دلایل بسیاری میتواند مانع از اقدام به ازدواج گردد – امروزه نیز همین طور است.
به عنوان مثال در مورد ایشان: حضرت معصومه علیهاالسلام در سن 28 سالگی به شهادت رسیدند و معلوم است که دختران دیگر از ایشان کوچکتر بودهاند.
از این رو، تمام دوران زندگی کوتاه آنان، به خاطر جو اختناق - که البته سبب ترس همگان از نزدیک شدن به این خانواده، چه رسد به ازدواج با دختران امام (ع) را در دلها انداخته بود – همراه با دورانهای دوری پدر، زندان و شکنجهی پدر – شهادت پدر – بلافاصله هجرت دادن و غربت امام رضا علیهالسلام و دوری از مدینه – شهادت امام رضا علیهالسلام ... و بالاخره فرارها و هجرتهای دائم فرزندان بوده است؛ چنان چه قبور دختران و اکثر امامزادگان از ایشان، دال بر مدعا میباشد. بدیهی است که در چنین شرایطی نه کسی به فکر ازدواج میافتد و نه اصلاً کسی مایل به ازدواج آنان است و نه خودشان ازدواج میکنند.